۱۳۹۲ تیر ۸, شنبه

تو تا به حال شده برایه یه بار بدون درد به زیر پاهات نگاه کنی؟...

چند وقتی هست که خیلی کم مینویسم؛دلم خیلی چیزا میخواد که به روی کاغذ بنویسم؛
از همه چیز؛هرچیزی که چشمام می ببینه و هر چیزی که قلبم را به طپش میندازه.
اما آیا میشه نوشت؟
 دیگران چه فکری میکنند؟
چه حسی بهشون دست میده؟
شاید هم بگن دیوانه شده.خب چه کنیم.ا
 مگر غیر از نوشتن چیز دیگری میتواند التیام درد دل من باشد
همش با خودمون این ور و اون ور ببریم که چی بشه؟
از خیابان ها بنویسم که هر کوچه و خیابانی که  امروزه میبینی پر از درد شده ؛پر از نابرابری .این روزها  بیشترآدما فقط به خودشان فکر میکنن.
 چه میشه کرد؟ به کی بگم؟خب همین جا می نویسم شاید آن هایی که همش به خودشون فکر میکنن یه بار اومدن این چیزارو خوندن و کمی به دور و برشون نگاهی کردن.خب آرام؛خیال میکنی اگه دیدن میشینن و میگن چه حرفایه خوبی زده؛چرا ما همش به خودمون فکر میکنیم؟!اما من مینویسم. برایه تو.برایه همه ی آدمایی که خیال میکنن "
 اون ور مرز یا این ور مرز چیزی هست که میتونه منو شاد کنه.پس بهتره فقط به خودم فکر کنم که مرزهارو طی کنم"
 .اما بی خبر از اینکه چیزی که دنبالش هست زیر پاهایه خودش پنهانست.
کمتر وقتی پیش میاد که آدما به زیر کفششون نگاه کنن فقط وقتی نگاه میکنن که چیزی زیر پاهاشونو اذیت کنه تا ببینن چی هست.
تو تا به حال شده برایه یه بار بدون درد به زیر پاهات نگاه کنی؟...
ئارام عوسمانی

۱ نظر:

  1. سڵاو ئارام گیان دەست خۆش بۆ نوسینەکانت و دڵخۆشم کە وێبلاگەکەت دەبینم.
    زۆر جوانە

    پاسخحذف

من باور دارم ... که گواهى‌نامه‌ها و تقديرنامه‌هايى که بر روى ديوار نصب شده‌اند براى ما احترام و منزلت به ارمغان نخواهند آورد. نلسون ما...